معنی فارسی nonmonarchically
B1به صورت غیرمناگرایی، به وضعیت یا شیوهای اطلاق میشود که در آن هیچ دولتی با سلطنت بر کشورهای دیگر حکمرانی نمیکند.
In a manner that does not conform to the principles of monarchy.
- ADVERB
example
معنی(example):
کشور بهصورت غیرمناگرایی عمل میکند و فرآیندهای دموکراتیک را امکانپذیر میسازد.
مثال:
The country functions nonmonarchically, allowing for democratic processes.
معنی(example):
این رویداد بهصورت غیرمناگرایی برگزار شد و برابری میان شرکتکنندگان را ترویج کرد.
مثال:
They organized the event nonmonarchically, promoting equality among participants.
معنی فارسی کلمه nonmonarchically
:
به صورت غیرمناگرایی، به وضعیت یا شیوهای اطلاق میشود که در آن هیچ دولتی با سلطنت بر کشورهای دیگر حکمرانی نمیکند.