معنی فارسی nonnatively
B1به معنای صحبت یا نوشتن به زبانی است که شخص بهطور طبیعی آن را نخوانده یا نپرسیده است.
In a manner that is not native; not in one's first language.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور غیر بومی انگلیسی صحبت میکند و آن را به عنوان زبان دوم یاد گرفته است.
مثال:
He speaks English nonnatively, having learned it as a second language.
معنی(example):
بسیاری از مردم بهطور غیر بومی مینویسند اما هنوز هم ایدههایشان را به وضوح بیان میکنند.
مثال:
Many people write nonnatively but still express their ideas clearly.
معنی فارسی کلمه nonnatively
:
به معنای صحبت یا نوشتن به زبانی است که شخص بهطور طبیعی آن را نخوانده یا نپرسیده است.