معنی فارسی nonnaturalism
B2عدم طبیعتگرایی، نظریهای که منکر طبیعتگرایی میباشد و بر واقعیتهای غیرطبیعی تأکید دارد.
A philosophical stance denying naturalism, emphasizing non-natural realities.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم طبیعتگرایی غالباً در هنر مدرن دیده میشود.
مثال:
Nonnaturalism is often seen in modern art.
معنی(example):
فلسفه عدم طبیعتگرایی نظرات سنتی را به چالش میکشد.
مثال:
The philosophy of nonnaturalism challenges traditional views.
معنی فارسی کلمه nonnaturalism
:
عدم طبیعتگرایی، نظریهای که منکر طبیعتگرایی میباشد و بر واقعیتهای غیرطبیعی تأکید دارد.