معنی فارسی nonnautical

B1

غیر دریایی، اصطلاحاتی که به دریا و مسایل دریایی مربوط نمی‌شود.

Not related to or suitable for nautical matters; concerning land or non-maritime topics.

example
معنی(example):

اصطلاحات غیر دریایی برای ملوانان گیج‌کننده بود.

مثال:

The nonnautical terms were confusing to sailors.

معنی(example):

دانش او عمدتاً غیر دریایی بود و بر ناوبری زمینی تمرکز داشت.

مثال:

His knowledge was mainly nonnautical, focused on land navigation.

معنی فارسی کلمه nonnautical

: معنی nonnautical به فارسی

غیر دریایی، اصطلاحاتی که به دریا و مسایل دریایی مربوط نمی‌شود.