معنی فارسی nonnephritic

B2

غیرکلیوی، به معنای اینکه مرتبط با کلیه‌ها نیست.

Not related to or affecting the kidneys.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که درد به طور غیرکلیوی است.

مثال:

The doctor explained that the pain was nonnephritic in nature.

معنی(example):

او از اینکه فهمید وضعیتش غیرکلیوی است، راحت شد.

مثال:

He was relieved to learn that his condition was nonnephritic.

معنی فارسی کلمه nonnephritic

: معنی nonnephritic به فارسی

غیرکلیوی، به معنای اینکه مرتبط با کلیه‌ها نیست.