معنی فارسی nonnominalistic

B1

غیر اسمی به رویکردی اشاره دارد که بر مفاهیم و معانی به‌جای نام‌ها و برچسب‌ها تأکید می‌کند.

Not adhering to nominalism; focusing on concepts rather than names.

example
معنی(example):

روش غیر اسمی بر جوهره تمرکز می‌کند نه بر برچسب‌ها.

مثال:

A nonnominalistic approach focuses on the essence rather than the labels.

معنی(example):

در فلسفه، غیر اسمی بودن به معنای رد ایده‌ای است که می‌گوید نام‌ها واقعیت را تعریف می‌کنند.

مثال:

In philosophy, being nonnominalistic means rejecting the idea that names define reality.

معنی فارسی کلمه nonnominalistic

: معنی nonnominalistic به فارسی

غیر اسمی به رویکردی اشاره دارد که بر مفاهیم و معانی به‌جای نام‌ها و برچسب‌ها تأکید می‌کند.