معنی فارسی nonnormalness

B1

غیرعادی بودن، حالتی که چیزی به لحاظ طبیعی و معمولی نیست.

The quality of being not normal.

example
معنی(example):

غیرعادی بودن این رویداد تجربه‌ای منحصربه‌فرد ایجاد کرد.

مثال:

The nonnormalness of the event created a unique experience.

معنی(example):

غیرعادی بودن او جذابیتی به گردهمایی افزود.

مثال:

Her nonnormalness added charm to the gathering.

معنی فارسی کلمه nonnormalness

: معنی nonnormalness به فارسی

غیرعادی بودن، حالتی که چیزی به لحاظ طبیعی و معمولی نیست.