معنی فارسی nonnotably
B1به طور غیر قابل توجه، به شکلی که اهمیت خاصی نداشته باشد.
In a manner that is not notable or significant.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیر قابل توجهی به پروژه کمک کرد، بنابراین کمتر کسی تلاشهای او را متوجه شد.
مثال:
She nonnotably contributed to the project, so few noticed her efforts.
معنی(example):
تغییرات به طور غیر قابل توجهی جزئی بودند و بر نتیجه تأثیری نداشتند.
مثال:
The changes were nonnotably minor and didn't affect the outcome.
معنی فارسی کلمه nonnotably
:
به طور غیر قابل توجه، به شکلی که اهمیت خاصی نداشته باشد.