معنی فارسی nonnoumenal

B1

غیر پدیده‌ای، به معنای عدم ارتباط با واقعیت‌های قابل مشاهده یا فیزیکی.

Not related to phenomena; lacking concrete evidence.

example
معنی(example):

نظریه‌های او به خاطر غیر پدیده‌ای بودن و عدم وجود شواهد تجربی مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

His theories were criticized for being nonnoumenal and lacking empirical evidence.

معنی(example):

جنبه‌های غیر پدیده‌ای استدلال به سختی قابل اثبات بودند.

مثال:

The nonnoumenal aspects of the argument were hard to substantiate.

معنی فارسی کلمه nonnoumenal

: معنی nonnoumenal به فارسی

غیر پدیده‌ای، به معنای عدم ارتباط با واقعیت‌های قابل مشاهده یا فیزیکی.