معنی فارسی nonobservingly

B1

به صورت غیرمشاهداتی، به معنای عدم توجه یا مشاهده دقیق در حین انجام کاری.

In a manner that involves not observing or paying attention.

example
معنی(example):

او به طور غیرمشاهداتی از میان بازار شلوغ عبور کرد و از محیط اطرافش بی‌خبر بود.

مثال:

He nonobservingly walked through the crowded market, unaware of his surroundings.

معنی(example):

او به طور غیرمشاهداتی گوش داد و از بسیاری از نشانه‌ها در گفتگو غافل ماند.

مثال:

She listened nonobservingly, missing many clues in the conversation.

معنی فارسی کلمه nonobservingly

: معنی nonobservingly به فارسی

به صورت غیرمشاهداتی، به معنای عدم توجه یا مشاهده دقیق در حین انجام کاری.