معنی فارسی nonoperatically

B1

به شیوه‌ای که در آن از سنت‌های اپرا پیروی نمی‌شود.

In a manner not characteristic of opera, often more casual or simple.

example
معنی(example):

او غیر اپرائی خواند و لحن محاوره‌ای‌تری را ترجیح داد.

مثال:

She sang nonoperatically, favoring a more conversational tone.

معنی(example):

این نمایش به صورت غیر اپرائی ارائه شد و جمعیتی متنوع را جذب کرد.

مثال:

The show was presented nonoperatically, attracting a diverse crowd.

معنی فارسی کلمه nonoperatically

: معنی nonoperatically به فارسی

به شیوه‌ای که در آن از سنت‌های اپرا پیروی نمی‌شود.