معنی فارسی nonparentally
B1به صورت غیر از نقش والدین، معمولاً به پشتیبانی یا اجتماعی دیگر اشاره میکند.
In a manner that is not influenced or guided by parents.
- ADVERB
example
معنی(example):
کودکان غالباً در صورت کمک از سوی مربیان بهطور غیروالدی پیشرفت میکنند.
مثال:
Children often thrive nonparentally when aided by mentors.
معنی(example):
آنها بهصورت غیروالدی بزرگ شده و به حمایت جامعه متکی بودند.
مثال:
They were raised nonparentally, relying on community support.
معنی فارسی کلمه nonparentally
:
به صورت غیر از نقش والدین، معمولاً به پشتیبانی یا اجتماعی دیگر اشاره میکند.