معنی فارسی nonparishioner
B1غیرعضو کلیسا، فردی است که به یک کلیسای خاص یا منطقهای تعلق ندارد و معمولاً در فعالیتهای دینی آن کلیسا شرکت نمیکند.
A person who does not belong to a particular parish or local church.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرعضو کلیسا کسی است که به یک کلیسای محلی تعلق ندارد.
مثال:
A nonparishioner is someone who does not belong to a local church.
معنی(example):
بسیاری از غیرعضوها در مراسم شرکت کردند.
مثال:
Many nonparishioners attended the ceremony.
معنی فارسی کلمه nonparishioner
:
غیرعضو کلیسا، فردی است که به یک کلیسای خاص یا منطقهای تعلق ندارد و معمولاً در فعالیتهای دینی آن کلیسا شرکت نمیکند.