معنی فارسی nonpartiality
B1به معنی وضعیت یا کیفیت عدم جانبداری، به ویژه در قضاوت یا بررسی.
The quality of being unbiased or impartial.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم جانبداری برای روزنامهنگاری غیرجانبدارانه حیاتی است.
مثال:
Nonpartiality is crucial for unbiased journalism.
معنی(example):
کمیته عدم جانبداری را در حین فرآیند انتخاب تضمین کرد.
مثال:
The committee ensured nonpartiality during the selection process.
معنی فارسی کلمه nonpartiality
:
به معنی وضعیت یا کیفیت عدم جانبداری، به ویژه در قضاوت یا بررسی.