معنی فارسی nonpastoral
B1غیرکشاورزی، به محیط یا منظرهای اطلاق میشود که با زندگی روستایی و کشاورزی در تضاد است.
Not pastoral; lacking the charm or idyllic qualities typically associated with rural life.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر غیرکشاورزی است و پر از ساختمانهای بلند و خیابانهای شلوغ میباشد.
مثال:
The city is nonpastoral, filled with tall buildings and busy streets.
معنی(example):
نقاشیهای او اغلب مناظر غیرکشاورزی را نشان میدهند.
مثال:
His paintings often reflect nonpastoral landscapes.
معنی فارسی کلمه nonpastoral
:
غیرکشاورزی، به محیط یا منظرهای اطلاق میشود که با زندگی روستایی و کشاورزی در تضاد است.