معنی فارسی nonpatriotically
B1به شکلی غیرپاتریوتیک عمل کردن یا صحبت کردن.
In a manner that does not express or show patriotism.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مناظره به صورت غیرپاتریوتیک صحبت کرد.
مثال:
She spoke nonpatriotically during the debate.
معنی(example):
او با بیتوجهی به وظایفش به صورت غیرپاتریوتیک عمل کرد.
مثال:
He acted nonpatriotically by neglecting his duties.
معنی فارسی کلمه nonpatriotically
:
به شکلی غیرپاتریوتیک عمل کردن یا صحبت کردن.