معنی فارسی nonpathologically

B1

به شیوه‌ای غیرپاتولوژیک رخ دادن، بدون ارتباط با بیماری.

In a manner that is not pathological.

example
معنی(example):

تومور به صورت غیرپاتولوژیک رشد کرد، به این معنا که سرطانی نبود.

مثال:

The tumor grew nonpathologically, meaning it was non-cancerous.

معنی(example):

وضعیت او به عنوان غیرپاتولوژیک و پایدار در نظر گرفته شد.

مثال:

His condition was considered nonpathologically stable.

معنی فارسی کلمه nonpathologically

: معنی nonpathologically به فارسی

به شیوه‌ای غیرپاتولوژیک رخ دادن، بدون ارتباط با بیماری.