معنی فارسی nonphysically
B1به معنای عدم وجود فیزیکی یا عدم تعامل فیزیکی با چیز یا شخصی، بلکه از طریق روشهای دیگر.
In a manner that does not involve physical presence or interaction.
- ADVERB
example
معنی(example):
او احساساتش را به صورت غیر فیزیکی از طریق هنر بیان کرد.
مثال:
He expressed his feelings nonphysically through art.
معنی(example):
او به طور غیر فیزیکی در جلسه از دور تأثیر گذاشت.
مثال:
Nonphysically present, she influenced the meeting from afar.
معنی فارسی کلمه nonphysically
:
به معنای عدم وجود فیزیکی یا عدم تعامل فیزیکی با چیز یا شخصی، بلکه از طریق روشهای دیگر.