معنی فارسی nonphysiologically
B2به معنای پاسخ یا اثرات غیر مرتبط با جنبه های فیزیولوژیک فرد میباشد.
In a manner that does not relate to or influence physiological aspects.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به درمان به طور غیر فیزیولوژیک پاسخ داد و هیچ بهبودی فیزیکی نشان نداد.
مثال:
She responded nonphysiologically to the therapy, showing no physical improvement.
معنی(example):
او به طرز غیر فیزیولوژیک با استرس از طریق بیان خلاقانه مقابله کرد.
مثال:
Nonphysiologically, he coped with stress through creative expression.
معنی فارسی کلمه nonphysiologically
:
به معنای پاسخ یا اثرات غیر مرتبط با جنبه های فیزیولوژیک فرد میباشد.