معنی فارسی nonpneumatically

B1

به شکلی که در آن هیچ هوای فشرده‌ای استفاده نمی‌شود.

In a manner that does not involve or rely on compressed air.

example
معنی(example):

این دستگاه غیرپنیوماتیک کار می‌کند و هزینه نگهداری کمتری را تضمین می‌کند.

مثال:

The device operates nonpneumatically, ensuring lower maintenance costs.

معنی(example):

ابزارهایی که غیرپنیوماتیک عمل می‌کنند، معمولاً سبک‌تر هستند.

مثال:

Tools that function nonpneumatically are often lighter.

معنی فارسی کلمه nonpneumatically

: معنی nonpneumatically به فارسی

به شکلی که در آن هیچ هوای فشرده‌ای استفاده نمی‌شود.