معنی فارسی nonpragmatical
C1غیرعملی بودن به معنای نداشتن گرایش به کاربرد عملی و واقعیت در اعمال و برنامههاست.
Not pragmatic; lacking practical relevance or applicability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیرعملی نظریه باعث شد که پیادهسازی آن چالشبرانگیز باشد.
مثال:
The nonpragmatical nature of the theory made it challenging to apply.
معنی(example):
منتقدان به پیشفرضهای غیرعملی حاکم بر این سیاست اشاره کردند.
مثال:
Critics pointed out the nonpragmatical assumptions underlying the policy.
معنی فارسی کلمه nonpragmatical
:
غیرعملی بودن به معنای نداشتن گرایش به کاربرد عملی و واقعیت در اعمال و برنامههاست.