معنی فارسی nonprecious
B1غیرقیمتی، اشاره به چیزهایی که ارزش بالایی ندارند و معمولاً در دسترستر هستند.
Not having high value or worth; inexpensive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مادهای که استفاده شد غیرقیمتی بود و آن را برای همه مقرون به صرفه میکرد.
مثال:
The material used was nonprecious, making it affordable for everyone.
معنی(example):
نگرش غیرقیمتی او باعث میشد که به او نزدیک شوند و صحبت کردن با او آسان باشد.
مثال:
Her nonprecious attitude made her approachable and easy to talk to.
معنی فارسی کلمه nonprecious
:
غیرقیمتی، اشاره به چیزهایی که ارزش بالایی ندارند و معمولاً در دسترستر هستند.