معنی فارسی nonprecedential
B1غیرسابقهای، به معنای عدم تأثیرگذاری بر قضاوتهای آینده.
Not having a binding effect or setting precedent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات مشورتی ارائهشده توسط هیئت غیرسابقهای بود و تنها به عنوان راهنما عمل کرد.
مثال:
The advisory opinions given by the board were nonprecedential, serving only as guidance.
معنی(example):
این حکم غیرسابقهای بر تفسیرهای قانونی آینده تأثیری نخواهد گذاشت.
مثال:
This nonprecedential ruling will not affect future legal interpretations.
معنی فارسی کلمه nonprecedential
:
غیرسابقهای، به معنای عدم تأثیرگذاری بر قضاوتهای آینده.