معنی فارسی nonpreferableness

B1

غیر قابل ترجیح بودن، وضعیتی که در آن هیچ گزینه‌ای به عنوان بهترین یا مطلوب‌ترین شناخته نمی‌شود.

The quality of being not preferred; lack of preference.

example
معنی(example):

غیر ترجیحی بودن گزینه‌ها تصمیم‌گیری را دشوار کرده بود.

مثال:

The nonpreferableness of the choices made decision-making difficult.

معنی(example):

او در جلسه درباره غیر ترجیحی بودن دو نامزد صحبت کرد.

مثال:

She discussed the nonpreferableness of the two candidates during the meeting.

معنی فارسی کلمه nonpreferableness

: معنی nonpreferableness به فارسی

غیر قابل ترجیح بودن، وضعیتی که در آن هیچ گزینه‌ای به عنوان بهترین یا مطلوب‌ترین شناخته نمی‌شود.