معنی فارسی nonprelatic

B1

غیرپره لاتیک، به سیستمی اطلاق می‌شود که در آن قدرت کلیسا به صورت غیرمتمرکز و بین اعضا توزیع شده است.

Referring to a church governance system without a hierarchy of bishops.

example
معنی(example):

کلیسا تصمیم گرفت ساختار غیرپره لاتیک را اتخاذ کند تا به کلیساهای محلی قدرت بیشتری بدهد.

مثال:

The church decided to adopt a nonprelatic structure to empower local congregations.

معنی(example):

در یک سیستم غیرپره لاتیک، قدرت غیرمتمرکز و بین اعضا تقسیم شده است.

مثال:

In a nonprelatic system, authority is decentralized and shared among members.

معنی فارسی کلمه nonprelatic

: معنی nonprelatic به فارسی

غیرپره لاتیک، به سیستمی اطلاق می‌شود که در آن قدرت کلیسا به صورت غیرمتمرکز و بین اعضا توزیع شده است.