معنی فارسی nonpresence
B1عدم حضور به معنای نبود یا غیبت چیزی یا کسی است.
The state of not being present.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم وجود شواهد نتیجهگیری را سخت کرد.
مثال:
The nonpresence of evidence made it hard to conclude.
معنی(example):
عدم حضور صدا محیط را صلحآمیز کرد.
مثال:
The nonpresence of noise made the environment peaceful.
معنی فارسی کلمه nonpresence
:
عدم حضور به معنای نبود یا غیبت چیزی یا کسی است.