معنی فارسی nonprocedurally
B1به معنای انجام کاری بدون پیروی از رویههای رسمی و ساختار مشخص است.
In a manner that does not adhere to formal procedures.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به پروژه به صورت غیررسمی نزدیک شد و به شهود خود اعتماد کرد.
مثال:
He approached the project nonprocedurally, relying on intuition.
معنی(example):
به آنها اجازه داده شد که به صورت غیررسمی کار کنند تا خلاقیت را تشویق کنند.
مثال:
They were allowed to work nonprocedurally to encourage creativity.
معنی فارسی کلمه nonprocedurally
:
به معنای انجام کاری بدون پیروی از رویههای رسمی و ساختار مشخص است.