معنی فارسی nonprojectively
B1بهصورت غیرپروژکتوری، به معنای عدم انتقال یا برقراری ایدهها یا احساسات بر روی دیگران.
In a manner that does not impose one’s own feelings or projections onto a situation.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به وضعیت بهصورت غیرپروژکتوری نگاه کرد و بر حقایق تمرکز کرد.
مثال:
He viewed the situation nonprojectively, focusing on facts.
معنی(example):
درک احساسات بهصورت غیرپروژکتوری میتواند منجر به روابط بهتر شود.
مثال:
Understanding emotions nonprojectively can lead to better relationships.
معنی فارسی کلمه nonprojectively
:
بهصورت غیرپروژکتوری، به معنای عدم انتقال یا برقراری ایدهها یا احساسات بر روی دیگران.