معنی فارسی nonrayed
B1غیرپرتو، به معنای عدم وجود پرتو یا تابش، معمولاً برای توصیف اشیاء یا موضوعات بدون زرق و برق استفاده میشود.
Not having rays; used primarily to describe objects or subjects lacking brilliance or appeal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گل بدون پرتو بود و هیچ گلبرگ زیبایی نداشت.
مثال:
The flower was nonrayed, lacking any beautiful petals.
معنی(example):
او غروب بدون پرتو را کسلکننده و غیرجذاب توصیف کرد.
مثال:
He described the nonrayed sunset as dull and uninviting.
معنی فارسی کلمه nonrayed
:
غیرپرتو، به معنای عدم وجود پرتو یا تابش، معمولاً برای توصیف اشیاء یا موضوعات بدون زرق و برق استفاده میشود.