معنی فارسی nonredemptible

B1

چیزی که به هیچ عنوان نمی‌توان آن را بازخرید کرد.

Not capable of being redeemed.

example
معنی(example):

نمرات به‌دست‌آمده غیرقابل بازخرید بودند و به سردرگمی افزودند.

مثال:

The points earned were nonredemptible, adding to confusion.

معنی(example):

آنها گواهی‌های غیرقابل بازخرید به‌عنوان یک تاکتیک بازاریابی صادر کردند.

مثال:

They issued nonredemptible certificates as a marketing tactic.

معنی فارسی کلمه nonredemptible

: معنی nonredemptible به فارسی

چیزی که به هیچ عنوان نمی‌توان آن را بازخرید کرد.