معنی فارسی nonregimented
B1غیرنظامی، به حالتی اطلاق میشود که در آن کارها بدون نظم و روتینهای سخت دنبال میشوند.
Not subjected to regimented rules or routines; flexible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برنامه غیرنظامی او به او اجازه میدهد با سرعت خود کار کند.
مثال:
Her nonregimented schedule allows her to work at her own pace.
معنی(example):
او یک سبک زندگی غیرنظامی را که از روالهای سختگیرانه آزاد است، دوست دارد.
مثال:
He enjoys a nonregimented lifestyle free from strict routines.
معنی فارسی کلمه nonregimented
:
غیرنظامی، به حالتی اطلاق میشود که در آن کارها بدون نظم و روتینهای سخت دنبال میشوند.