معنی فارسی nonreliability
B1عدم قابلیت اعتماد، ویژگی یا حالتی که نشان میدهد چیزی قابل اعتماد نیست یا به طور مداوم درست عمل نمیکند.
The quality of not being trustworthy or dependable.
- OTHER
example
معنی(example):
عدم قابلیت اعتماد دادهها نگرانیهایی را در میان محققان ایجاد کرد.
مثال:
The nonreliability of the data raised concerns among the researchers.
معنی(example):
عدم قابلیت اعتماد او به عنوان شاهد منجر به محاکمهای بینتیجه شد.
مثال:
Her nonreliability as a witness led to a mistrial.
معنی فارسی کلمه nonreliability
:
عدم قابلیت اعتماد، ویژگی یا حالتی که نشان میدهد چیزی قابل اعتماد نیست یا به طور مداوم درست عمل نمیکند.