معنی فارسی nonremediable

B1

غیرقابل درمان به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن مشکل یا آسیب نمی‌تواند بهبود یابد.

Describing a problem that cannot be fixed or remedied.

example
معنی(example):

برخی مسائل ممکن است توسط کارشناسان به‌عنوان غیرقابل درمان طبقه‌بندی شوند.

مثال:

Certain issues may be classified as nonremediable by experts.

معنی(example):

ماهیت غیرقابل درمان آسیب بر تصمیمات آینده تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The nonremediable nature of the damage impacts future decisions.

معنی فارسی کلمه nonremediable

: معنی nonremediable به فارسی

غیرقابل درمان به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن مشکل یا آسیب نمی‌تواند بهبود یابد.