معنی فارسی nonremedial
B1غیرجبرانی، وضعیتی که نمیتوان آن را اصلاح کرد یا نیازی به اصلاح آن نیست.
Not providing a remedy or correction; typically refers to situations or measures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
به او حمایت غیرجبرانی پیشنهاد شد زیرا او واجد شرایط کمک ویژه نبود.
مثال:
He was offered nonremedial support since he was not eligible for special assistance.
معنی(example):
اقدامات غیرجبرانی برای جلوگیری از مشکلات بیشتر ضروری است.
مثال:
Nonremedial measures are necessary to prevent further issues.
معنی فارسی کلمه nonremedial
:
غیرجبرانی، وضعیتی که نمیتوان آن را اصلاح کرد یا نیازی به اصلاح آن نیست.