معنی فارسی nonrepair
B1غیرقابل تعمیر، به معنای آن است که چیزی نمیتواند تعمیر شود.
The condition of being unable to be repaired.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت غیرقابل تعمیر دستگاه به این معنی است که باید تعویض شود.
مثال:
The machine's nonrepair status means it must be replaced.
معنی(example):
طبیعت غیرقابل تعمیر محصول بسیاری از مصرفکنندگان را شگفتزده کرد.
مثال:
The nonrepair nature of the product surprised many consumers.
معنی فارسی کلمه nonrepair
:
غیرقابل تعمیر، به معنای آن است که چیزی نمیتواند تعمیر شود.