معنی فارسی nonrepresentatively

B1

به شیوه‌ای که به درستی نمایندگی یک جامعه را نکند.

In a manner that does not accurately represent a population or group.

example
معنی(example):

داده‌ها به‌طور غیرقابل نمایندگی جمع‌آوری شدند که منجر به نتایج ناقص شد.

مثال:

The data was collected nonrepresentatively, leading to flawed conclusions.

معنی(example):

نمونه‌های انتخاب شده به‌طور غیرقابل نمایندگی می‌توانند یافته‌های تحقیق را منحرف کنند.

مثال:

Nonrepresentatively selected samples can skew research findings.

معنی فارسی کلمه nonrepresentatively

: معنی nonrepresentatively به فارسی

به شیوه‌ای که به درستی نمایندگی یک جامعه را نکند.