معنی فارسی nonsacerdotally
B1غیرسردوتالی، غیرمرتبط با نقش یا وظایف کشیشان یا روحانیون.
Not relating to the role or duties of priests or clergy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این بحث به طور غیرسردوتالی پرشور بود و بر روی معناي تشریفات تمرکز داشت.
مثال:
The discussion was nonsacerdotally charged, focusing on the meaning of rituals.
معنی(example):
او به موضوع به طور غیرسردوتالی نزدیک شد و از هرگونه پیآمد مذهبی دوری کرد.
مثال:
She approached the topic nonsacerdotally, avoiding any religious implications.
معنی فارسی کلمه nonsacerdotally
:
غیرسردوتالی، غیرمرتبط با نقش یا وظایف کشیشان یا روحانیون.