معنی فارسی nonsalable
B1غیرقابل فروش، اصطلاحی است برای توصیف کالایی که نمیتوان آن را به فروش رساند.
Not able to be sold or incapable of being sold.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از آسیبهای گسترده، خانه بهعنوان غیرقابل فروش اعلام شد.
مثال:
The house was declared nonsalable after extensive damage.
معنی(example):
اقلام غیرقابل فروش میتوانند روی قفسههای فروشگاه گرد و غبار جمع کنند.
مثال:
Nonsalable items can accumulate dust on store shelves.
معنی فارسی کلمه nonsalable
:
غیرقابل فروش، اصطلاحی است برای توصیف کالایی که نمیتوان آن را به فروش رساند.