معنی فارسی nonsalinity
B1غیرنمکی بودن، به معنای فقدان نمک در آب یا محیط.
The state of being free from salt; typically refers to water or soil.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرنمکی بودن دریاچه آن را به زیستگاه خوبی برای ماهیهای آب شیرین تبدیل میکند.
مثال:
The nonsalinity of the lake makes it a good habitat for freshwater fish.
معنی(example):
محققان به مطالعه غیرنمکی بودن میپردازند تا اکوسیستمهای آب شیرین را درک کنند.
مثال:
Researchers study nonsalinity to understand freshwater ecosystems.
معنی فارسی کلمه nonsalinity
:
غیرنمکی بودن، به معنای فقدان نمک در آب یا محیط.