معنی فارسی nonsanctimoniously
B2غیر مذهبی و فاقد تعصب مذهبی، به شیوهای عمل کردن که در آن برتری خود را به دیگران تحمیل نکنید.
In a manner that is not sanctimonious; without pretentious moral superiority.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره دستاوردهایش بهطور غیر مذهبی صحبت کرد.
مثال:
He spoke nonsanctimoniously about his achievements.
معنی(example):
طرز فکر غیر مذهبی او باعث شد که همه احساس راحتی کنند.
مثال:
Her nonsanctimoniously attitude made everyone feel comfortable.
معنی فارسی کلمه nonsanctimoniously
:
غیر مذهبی و فاقد تعصب مذهبی، به شیوهای عمل کردن که در آن برتری خود را به دیگران تحمیل نکنید.