معنی فارسی nonsanguinely

B1

به‌طرز غیرخوشبینانه‌ای، بیان یا عمل کردن بدون شور و شوق.

In a manner that lacks enthusiasm or optimism.

example
معنی(example):

او درباره چشم‌اندازهای آینده شرکت با روحیه‌ای غیرخونگرم صحبت کرد.

مثال:

She spoke nonsanguinely about the future prospects of the company.

معنی(example):

او به مذاکرات با حالت غیرخونگرم نزدیک شد و از نتیجه مطمئن نبود.

مثال:

He approached the negotiations nonsanguinely, unsure of the outcome.

معنی فارسی کلمه nonsanguinely

: معنی nonsanguinely به فارسی

به‌طرز غیرخوشبینانه‌ای، بیان یا عمل کردن بدون شور و شوق.