معنی فارسی nonsensate

B1

غیرمعناگرا، به صحبت‌ها یا ایده‌هایی اشاره دارد که بی‌معنا یا غیر منطقی هستند.

Describing expressions or ideas that lack meaning or logic.

example
معنی(example):

کار هنرمند توسط منتقدان غیرمعناگرا تلقی شد.

مثال:

The artist's work was considered nonsensate by critics.

معنی(example):

بسیاری از او صحبت‌های غیرمعناگرا را دشوار فهمیدند.

مثال:

Many found his nonsensate ramblings difficult to follow.

معنی فارسی کلمه nonsensate

: معنی nonsensate به فارسی

غیرمعناگرا، به صحبت‌ها یا ایده‌هایی اشاره دارد که بی‌معنا یا غیر منطقی هستند.