معنی فارسی nonserviceably

B1

به‌طور غیرقابل سرویس، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی نمی‌تواند تعمیر شود.

In a way that renders something unable to be serviced.

example
معنی(example):

این کالا در حین حمل و نقل به‌طور غیرقابل سرویس آسیب دیده بود.

مثال:

The item was nonserviceably damaged in transit.

معنی(example):

دستگاه‌های به‌طور غیرقابل سرویس شکسته دور انداخته خواهند شد.

مثال:

Nonserviceably broken devices will be discarded.

معنی فارسی کلمه nonserviceably

: معنی nonserviceably به فارسی

به‌طور غیرقابل سرویس، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی نمی‌تواند تعمیر شود.