معنی فارسی nonservile
B2غیر خدمترسان به صفاتی اطلاق میشود که استقلال و عدم فرمانبرداری را نشان میدهد.
Not submissive; showing independence and self-respect.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش غیر خدمترسان او همکارانش را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her nonservile attitude impressed her colleagues.
معنی(example):
ذهنیت غیر خدمترسان استقلال و تفکر انتقادی را تشویق میکند.
مثال:
A nonservile mindset encourages independence and critical thinking.
معنی فارسی کلمه nonservile
:
غیر خدمترسان به صفاتی اطلاق میشود که استقلال و عدم فرمانبرداری را نشان میدهد.