معنی فارسی nonservileness
B2غیر خدمترسان بودن به صفتی اشاره دارد که به عدم فرمانبری و استقلال فرد اشاره میکند.
The quality of being non-submissive or independent; often valued in leadership and creativity.
- NOUN
example
معنی(example):
غیر خدمترسان بودن شخصیت او، او را به یک رهبر قوی تبدیل کرد.
مثال:
The nonservileness of her character made her a strong leader.
معنی(example):
غیر خدمترسان بودن معمولاً در اندیشمندان نوآور ارزشمند است.
مثال:
Nonservileness is often valued in innovative thinkers.
معنی فارسی کلمه nonservileness
:
غیر خدمترسان بودن به صفتی اشاره دارد که به عدم فرمانبری و استقلال فرد اشاره میکند.