معنی فارسی nonsetter

B1

غیر تنظیم‌کننده به فردی اطلاق می‌شود که نقش فعال در تعیین روند یا برنامه‌ها ندارد و بیشتر به پذیرش و واکنش به دیگران می‌پردازد.

Someone who does not take the initiative to set the agenda or direction in a situation.

example
معنی(example):

غیر تنظیم‌کننده در این زمینه به فردی اشاره دارد که دستور کار را تعیین نمی‌کند.

مثال:

A nonsetter in this context refers to a person who does not set the agenda.

معنی(example):

غیر تنظیم‌کننده بودن می‌تواند امکان بحث‌های انعطاف‌پذیرتری را فراهم کند.

مثال:

Being a nonsetter can allow for more flexible discussions.

معنی فارسی کلمه nonsetter

: معنی nonsetter به فارسی

غیر تنظیم‌کننده به فردی اطلاق می‌شود که نقش فعال در تعیین روند یا برنامه‌ها ندارد و بیشتر به پذیرش و واکنش به دیگران می‌پردازد.