معنی فارسی nonsociality
B1عدم اجتماعی بودن، حالتی است که فرد تمایلی به تعاملات اجتماعی ندارد.
The quality or state of being nonsocial.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اجتماعی بودن گاهی میتواند به یک ذهنیت متمرکزتر منجر شود.
مثال:
Nonsociality can sometimes lead to a more focused mindset.
معنی(example):
عدم اجتماعی بودن او به او اجازه داد تا در تحصیلاتش پیشرفت کند.
مثال:
Her nonsociality allowed her to excel in her studies.
معنی فارسی کلمه nonsociality
:
عدم اجتماعی بودن، حالتی است که فرد تمایلی به تعاملات اجتماعی ندارد.