معنی فارسی nonsocially
B1غیر اجتماعی، به روشی که تعاملات اجتماعی محدود یا عدم وجود داشته باشد.
In a manner that does not engage with social interactions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مهمانی به طرز غیر اجتماعی رفتار کرد و از تمام گفتگوها دوری کرد.
مثال:
He behaved nonsocially at the party, avoiding all conversations.
معنی(example):
او به طرز غیر اجتماعی ترجیح میدهد که آخر هفتههایش را تنها در خانه بگذراند.
مثال:
Nonsocially, she prefers to spend her weekends alone at home.
معنی فارسی کلمه nonsocially
:
غیر اجتماعی، به روشی که تعاملات اجتماعی محدود یا عدم وجود داشته باشد.