معنی فارسی nonsparing

B1

به معنای عدم صرفه‌جویی یا اجتناب از ارائه، اعم از ستایش یا انتقاد.

Not showing restraint; giving generously or excessively.

example
معنی(example):

او در ستایش تلاش تیم، تردید نکرد.

مثال:

She was nonsparing with her praise for the team's effort.

معنی(example):

او در انتقاد از سیاست هیچ گونه ملاحظه‌ای نشان نداد.

مثال:

He was nonsparing in his criticism of the policy.

معنی فارسی کلمه nonsparing

: معنی nonsparing به فارسی

به معنای عدم صرفه‌جویی یا اجتناب از ارائه، اعم از ستایش یا انتقاد.