معنی فارسی nonspecifically

B1

به طور غیر خاص، بدون دقت یا وضوح خاص، به طوری که اطلاعات یا توصیف دارای جزئیات یا دقت مشخصی نباشد.

In a manner that is vague and lacks specificity.

example
معنی(example):

علائم به طور غیر خاص توصیف شدند و این امر تشخیص را دشوار کرد.

مثال:

The symptoms were described nonspecifically, making diagnosis difficult.

معنی(example):

او به سوال به طور غیر خاص پاسخ داد و از پاسخ مستقیم خودداری کرد.

مثال:

She answered the question nonspecifically, avoiding a direct response.

معنی فارسی کلمه nonspecifically

: معنی nonspecifically به فارسی

به طور غیر خاص، بدون دقت یا وضوح خاص، به طوری که اطلاعات یا توصیف دارای جزئیات یا دقت مشخصی نباشد.